فاطمه جانفاطمه جان، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره
آيلا جانآيلا جان، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره
آیلین جونمآیلین جونم، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره
یاسین جانیاسین جان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره
ترلان گلمترلان گلم، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره
وبلاگ جانوبلاگ جان، تا این لحظه: 13 سال و 5 روز سن داره

من و فرشته هام...

پارک کوهستانی دراگ

پنجشنبه عصر رفتیم خونه آقا جون. خاله ها هم بودن و شام دور هم بودیم کلی بازی کردین و آتیش سوزوندين . آخر شب قرار شد خودمون بريم خونه خاله صدی خاله صفو هم بره خونه خودشون . علی و محمد گیر دادن که نه باید بیاین خونه ما . محمد کلی گریه کرد که آیلا باید بیاد خونه ما .. بابایی هم خسته بود و میگفت همینجا بخوابیم آخرش محمد جونم که نمیدونست چجوری ما را راضی کنه قربونش برم همش با گریه میگفت ماشین ما ۴۰۵ هست باید بیاین. ما هم خنده مون گرفته بود که چه ربطی داره خب (همون روز خاله اینا پارس فروخته بودن و پژو خریده بودن). بالاخره ساعت یک نصف شب و بعد از کش و قوس زیاد قرار شد خانوما با بچه ها برن خونه خاله صدیق و مردا بمونن خونه آقا جون .  فردا ص...
7 مرداد 1398

جشنواره عشایر

دو هفته پیش جشنواره ملی عشایر بود و از همه استانها اومده بودن.  خیلی جالب بود و البته رنگارنگ با اجرای نمایشی رسم و رسومات که بینشون بود. به همراه نمایشگاه صنایع دستی و خوراکی های خوشمزه و طبیعی ... اجرای زنده موسیقی محلی و نواحی ایران همراه با حرکات موزون و رقص محلی ... ما هم تقریبا هر شب رفتیم و حسابی به دخترا خوش گذشت خدا را شکر. اینم عکسای دختر عشایری من 😘 عکس ها ادامه دارد ... ...
2 مرداد 1398
1